Wednesday, January 19, 2005



نوشتم که بری پیش خودت بگی هاجر روزا زیر آفتاب میشینه که شبا خواب بارون ببینه! نمیدونی که روز و شبم الان یکی شده که، نشستم رنگین کمون تماشا میکنم.


No comments: