Saturday, February 13, 2010



یکی در بالاترین گفت برنامه بعدی چهارشنبه سوری, همه گفتند نه بابا چهارشنبه سوری خطرنامه و فکر خوبی نیست, یکهو از در و دیوار عکس و پوستر چهارشنبه سوری سبز در اومد! سر اسب تراوا هی گفتیم فکر خوبی نیست اما دیگه دیر شده بود. این چهارشنبه سوری ایده ش از اسب تراوا هم بدتره.
دو تا دلیل اصلی دارم برای این حرف و فکر میکنم بدیهی هستند, فقط از بابت یادآوری میگم.

یک اینکه جشن چهارشنبه سوری, با روشی که این سالهای اخیر برگزار میشه, به خودی خود هر سال تلفات جانی و مالی زیادی داره و خیلی خانواده ها با شرکت بچه هاشون در چهارشنبه سوری مخالف هستن. الان وقت اینه که با پروپاگندای رژیم مبارزه کنیم و تصویر خوبی از سبزها و انسانیتشون به مردمی که هنوز دو به شک هستند یا طرفدار رژیم هستند نشون بدیم. تبدیل مراسمی که شامل آتش بازی و ترقه و سر و صداست و خیلی باهاش مخالفند به نظر من بدترین روشه. هم به پروپاگندای رژیم در داخل دامن میزنه, هم اینکه مراسم چهارشنبه سوری, برنامه ایه که مربوط به سنت و فرهنگ ماست و برای خارجی ها شناخته شده نیست. تا به حال تصویر اهالی جنبش سبز در خارج از ایران تصویری انسانی ست و بزرگترین تاثیر گزاریش در همین بوده. توجیه و توضیح این تصویر آتش بازی و ترقه و انفجارهای چهارشنبه سوری برای تبلیغات جنبش سبز در خارج هم سخته و براشون مشکوک و متناقض با تصویری که تا به حال با موفقیت ایجاد کردیم خواهد بود.

دوم اینکه با وجود سر و صدای همیشگی ترقه ها و مواد منفجره در تاریکی شب به راحتی بسیجی ها میتونن با استقاده از همون ترقه ها باعث تلفات جانی بشن, فیلم و عکس هم تو اون تاریکی نمیتونه ثابت بکنه که مسئولیت این قضیه متوجه سبزها نمیشه. میتونن بکشند و ببرند و بسوزانند, شیشه ه ای بانک ها و مغازه ها رو بشکنند و بدزدند و تمام مسئولیتش رو به گردن سبزها بیندازند. مطمئن باشید رژیم از خداشه که برنامه بعدی چهارشنبه سوری باشه تا سبزها با پای خودشون بیان توی بزرگترین تله ای که میشه براشون پهن کرد.

برنامه ی جنبش سبز همیشه لازم نیست "تظاهرات" باشه. میتونیم برنامه چهارشنبه سوزی رو فقط محدود کنیم به شمع روشن کردن روی پشت بام ها برای شهدا و اسرای جنبش و الله اکبر گفتن.
سبز ها میتونن اعلام کنن که با "شرکت نکردن" در جشن ملی چهارشنبه سوری, به عنوان نوعی عزاداری, اعتراض خودشون رو به خشونت های اخیر نشون میدن. به نظر من این اعلام رسمی از طرف جنبش سبز و برگزار کردن چهارشنبه سوری "سکوت" خیلی تاثیرگزار تره.


----------------------------------------------------------------------------------------------

بعضی از نکته های مطرح شده در بحث بالاترین در مورد این نوشته:

1. چهارشنبه سوری با حضور مردم به هر حال برگزار خواهد شد, بهتر است برای استفاده مفید از این مراسم با برنامه ریزی دقیق جلوی سرکوب و هزینه دهی اضافی و نا سالم گرفته شود.

2. فرصت های دیگری هم تا قبل از سال نو برای تظاهرات فراهم است که زیاد مطرح نشده اند. از جمله 14 اسفند سالروز فوت دکتر مصدق, 17 اسفند (8 مارس) روز جهانی زن. 29 اسفند (روز ملی شدن صنعت نفت) از این روزها من میشود استفاده کرد.

3. عزا کردن این جشن ملی که سی سال در جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشده است فکر مناسبی نیست, به جای آنکه مردم را از سوی جنبش دعوت به تظاهرات کنیم میتوانیم از چهره های جنبش سبز دعوت کنیم تا این جشن ملی را به رسمیت بشناسند و مردم را به آرامش, بازگشتن به برگزاری مراسم به صورت سنتی آن (پریدن از روی آتش و خواندن شعر و پخش کردن آجیل) و عدم استفاده از مواد منفجره و ترقه دعوت کنیم.

Wednesday, February 10, 2010



22 بهمن شد بالاخره, ساعت دو صبحه در ایران و از اینجا میتونم نبض تهران رو احساس کنم. از اینجا, دفتر کارم در آمریکا. بعد از هشت ماه دیگه این حس رو حس غریب نمیدونم. بسیار آشناست. شب بیداری هر تظاهرات تا ظهر روز بعد صبح, له له زدن و بلعیدن ذره ذره اخباری که از ایران میاد. دیدن عکسها و ویدیوهایی از خیابونهایی که با قدم هام آشناست, از همه ی گوشه هایی از شهری که درش به دنیا اومدم, زندگی کردم, بالغ شدم, ذره ذره ش رو میشناسم, که عاشقش م, که از دوریش خسته م.

فراتر از دوری از زمینش, هیچ کلمه ای نیست که بتونه توصیف بکنه چه قدر از دوری از مردم سرزمینم بیزارم. دست و پای تک تکتون رو میبوسم, به خدا میسپارمتون و شرمنده م که نمیتونم بین شما باشم. اما بیدار و همراه شما خواهم بود, اگرچه نتونم به روتون لبخند بزنم تا به هم امید بدیم, اگرچه فریاد از درونم در صدای شما نمیپیچه تا صدامون بلندتر به گوش برسه, اگرچه تنم اونجا نیست تا شمرده بشم, با تمام وجودم با شما خواهم بود.