Wednesday, January 19, 2005



یکی از زیبایی های فوق العاده امروز این بود که گ. رو بعد از دو سال و نیم سر کنسرت رامین دیدم و فهمیدم طلاق گرفته، چون شوهرش با صمیمی ترین دوستش رو هم ریخته بودند.
دیدم چه جالب با قضیه کنار اومده بود و چه طور حتی از اون دوست ش یاد میکرد که با هم "زندگی و حال" کرده بودند یه عمری! زیباییش این بود که با یه تعارفِ "با هم یه چایی بخوریم یه سیگاری بکشیم" و با یه تعارف "مسیرمون یکیه من میرسونمت"، یکی رو که بارها و بارها دیده بودم و حتی دو تا کنسرت با هم داده بودیم، تازه کشف کردم.
این حتی از برف امشب زیر نور باغ خانه ی هنرمندان هم بهتر بود.


No comments: