Wednesday, December 08, 2004



با همین یه ذره غیب گویی به قدر کافی میبینم که نادیده گرفتن یا کنار اومدن باهاشون پوست از سرم کنده باشه...
بصیرت یعنی میگم باید از عواقب شناخت ، نباید ازش جلو بزنه زوری!

یاد اونجا میافتم توی فیلم The Dreamers برتولوچی که کف آشپزخونه متیو داره ترتیب ایزابل رو میده و تئو برادر ایزابل بالای سرشون یه نگاهی میندازه و بعد شروع میکنه تخم مرغ درست کردن و از پنجره دانشجوهای فرانسوی رو میبینه که دارن فرار میکنن و پلیس دنبالشونه (مثلا مال می 68ه قضیه)و حسابی میره توی فکر!

ربطی هم نداشت ... خوب همینطوری خوشم اومد!

2 comments:

Anonymous said...

تو چرا یهو بیست تا پست آپلود می کنی، بعد میری دوباره میای با چند تا پست. خوب یکی یکی بنویس، آدم رودل نکنه.

iman said...

من از اون آهنگ باخ كه با ساز دهنني زدي خيلي خوشم اومد خيلي حال كردم مخصوصا زمانايي كه مي خواي دوباره نفس بگيري... آرشيوت بد نبود