Tuesday, December 07, 2004



ما یه مادربزرگی داریم خیلی باحاله! از مشهد مقدس برای بنده سوغاتی آوردن ایشون، یک شلوار به رنگ نارنجی بسیار بسیار خوشرنگ (منظور اینکه خیلی سکسی) از اونهایی که بالاش مقادیری کش و پارچه داره که انگار شورت آدم از شلوارش زده بیرون. وقتی نشونم داد کف کردم! البته از این جور شلوارها تو فیلما دیده بودماااا.... ولی آخه میگم خااانووووم جوووون؟! شما اینو از مشهد برای من آوردید؟!
یعنی این جمله کلی جای تامل دارد. یکی در خانوم جون، یکی در این، یکی در مشهد، یکی در من...
غلط نکنم آمار پسربازی ها و دیر خونه اومدن های من زیادی توی فامیل گشته مادربزرگم تصمیم گرفته امتحانم کنه.
من نیز .. اهم اهم! تمام امروز را با شلوار مذکور در منزل گشتم و گردیدم، نه همون گشتم، با یک تونیک سبز فسفری که تا سر زانوم میرسید... البته اون تونیکه هم یقه ش بازه یه بندهایی داره بالاش که انگار بند سوتین آدم باشه ...




No comments: