Monday, December 13, 2004



صداش مثل حرف زدن معمولیش بود، نه مثل موقعی که میدونه حرف مهمی داره میزنه و بالا و پایین میکنه صداشو، یا یه جوری بغض آلود میشه.
گفت:"هرشب کارهای خودتونو بررسی کنید و به خودتون نمره بدید، خدا خجالت میکشه از بنده ای که خودش به حساب خودش رسیدگی میکنه."

فرو ریختن میفهمی چیه؟
فرو ریختم،

بارش زیاد بود. صداش رو قطع کردم، رفتم چهار روز بعد اومدم.

1 comment:

Payam said...

سال گذشته روز هژده اسفند من فرو ریختم. خودم رو که جمع و جور کردم مطلبی در مورد فرو ریختن نوشتم که چون پرسیده بودی گفتم برات بنویسم:
" با توجه به مطالعات شخصی و مخصوصا تجارب اخیرم، قصد دارم مطالبی در مورد واژه collapse که هنوز در مورد صحیح بودن دیکته ی اون مطمئن نیستم، بنویسم. معنی این واژه رو به فارسی می شه فرو ریختن، فرو پاشیدن، در خود شکستن یا فرو شکستن ذکر کرد. همونطور که می بینید معنی این واژه یک پیشوند داره که در مورد نحوه ی انجام گرفتن این فعل توضیح می ده. این "فرو" یا "درخود" نشون می ده که این فعل به درون فاعل یا شاید مفعول مربوط می شه. وقتی یک ساختمون فرو می ریزه، یعنی بنای اون ساختمون از داخل ایراد داره، یا نه، از داخل ایراد نداره ولی نتیجه ی این عمل باعث ایرادی در درون اون ساختمون می شه. خلاصه یه کاری می کنن که سقف و دیوارها و هر چی که ما از بیرون اون رو به اسم ساختمون می شناسیم، می ریزه توی اون مربعی که توش یا روش این به ظاهر ساختمون رو ساخته ن. از بحث ساختمون و ساختمون سازی که بیایم بیرون، این پدیده ی collapse شدن در ابعاد خیلی بزرگتر هم اتفاق میوفته! در ابعادی که مردم همیشه فکر می کنن که کارها همیشه بدون نقص پیش می ره و این گمان غلط خودشون رو دلیلی می دونن بر وجود نظم و ناظم! من اطلاعات فیزیکی م به اندازه ی اطلاعات ناقص زبان شناختی م کامل نیست ولی می گن وقتی این ستاره های عظیم و حجیم و سقیل پیر می شن، یه اتفاقی درونشون اتفاق میوفته که یه جورایی درونشون می پوسه یا می پوکه! بعد که این پوکی از یه حدی گذشت دیگه ستون های ساختمونشون تاب سقف سنگینشون رو نمیاره و اونا هم بله، فرو می ریزن! بعد از این فرو ریزش، اون ستاره ی عظیم به اندازه ی یک نقطه می شه، طوری که بین درون و بیرونش زیاد فرقی نیستو قضیه ی نردبون رو که شنیدین؟ که هر کی از بالاتر بیوفته بیشتر دردش میاد! اینجا هم صدق می کنه. لا اقل اگه از اون ساختمونه بعد از این فرو پاشش یه چند تا تیر و تخته و آجرپاره باقی می موند از این ستاره هِ اون هم نمی مونه! خلاصه با کمی دقت در همه چیز اطرافمون می تونیم از این بحث لغوی یه نتیجه ی علمی-فیزیکی-طبی بگیریم اونم اینکه چون همه چی یه درون داره یه بیرون و چون آخرین لایه ی این درون مرز درون هست با بیرون و چون کار این مرز جدا کردن این دو از هم ه و حفاظت اون درون از این بیرون، پس این مرز سفت تر از درونه و مقاوم تر. پس وقتی همه چی پیر می شه یا وقتش می گذره یا اصولا ضعیف می شه درونش زودتر از این پوستش پیر می شه، این پدیده رو می شه گفت پوکی! و نهایتا نتیجه ی هر پوکی، همون واژه ای هست که ما داریم توضیحش می دیم، و چون این پوکی همونطور که گفتیم برای هر شیئی پیش میاد هر چیزی ممکنه یه روز دچار این عارضه بشه. نکته ای که برای شخص بنده جالب توجه هست اینه که چرا کسی تا کنون این پدیده رو اونجور که باید مورد بررسی قرار نداده و چرا این عارضه ی به این مهمی در دانشگاه های سراسر دنیا دارای رشته ای جدا برای خودش نیست؟! "
نکته ای که در مورد این متن جالبه و یا نکته ای که به این متن ارزش میده اینه که این متن توسط یک ذهن فرو پاشیده درست یک ساعت پس از فرو ریزش نوشته شده و در طول متن هم می بینیم که نویسنده سعی داره حواس خود رو جمع کنه تا بتونه حرفش رو بزنه! (حتا می بینیم که ثقیل رو با سین نوشته!)