Sunday, November 14, 2004


میبینی؟
انگار دیگه دعا هم نمیتونم بکنم،
جرات ندارم هیچی بخوام،
ولی باز هم میخوام،
باز هم،
و باز هم،
و حتی باز هم، ...
دعا میکنم که گفتی دعا کن
و باز هم دعا کن
و حتی باز هم دعا کن.
دعا میکنم تا باورت بشه دوستت دارم.
و فقط دعا میکنم تا بهانه ای برای حرف زدن داشته باشم، ...
وگرنه مینشستم و میگفتم:" خدایا؟ همین جوریش بهتره نه؟"

No comments: