Monday, August 16, 2010

از برزین خوشم میاد، چت میزنه زکاتش رو هم میده ملت هم چت بزنن صوابی هم میبره، من چت میزنم میام وبلاگ مینویسم، کسی هم نمیخونه. اگرهم بخونه میگه عق، میگه بابا ننه من غریبم ... اما آی ننه من غریبم!‌ من غریبم.

پی نوشت: من دوباره در مود استاد کشی م. چیز مهمی هم نیست.


5 comments:

Anonymous said...

man mikhoonam. oq ham nemizanam :D
bazi az neveshte hat vaqean qashangan.
omidvaram shad bashi va be aramesh beresi.

Unknown said...

ما مخلصیمَ، ولی آرامش به ما نیومده از اساس، شکایتی هم ندارم.

Anonymous said...

nemidoonam. shaiad haq dashte bashi.
vali baraie man aramesh az shadi mohem tare.
inke adam betoone ba khodesh be tafahom o solh berese.
shad boodan tarsnake. adam nemidoone badesh chi mishe. dige hosaleie ezterab ro nadaram. hatta az noe khoobesh.

Unknown said...

منم شاد نمیشم تا به آرامش نرسم، ولی از بس فکر کردم به آرامش رسیدم و بعد دیدم پایه و اساسی نداشته خسته شده م. حالا به این نتیجه رسیده م که آدم تا آرامشش وابسته به عوامل خارجی باشه همین آشه و همین کاسه.
به قول دوستان یا ایهاالذین آمنو گاهی به اون چیزی که بهش ایمان آوردین شک کنین، خیر میبینین! خلاصه من هم آرامش ندارم اما دارم خیر میبینم، گمونم ...

ندا said...

منم وقتی چت می زنم می نویسم. هیشکی هم نمی خونه یعنی خودم قایمش می کنم. بعضی وقتا از خدامه کسی نخونه. فقطنمی دونم چرا تو دفتر خاطراتم نمی نویسم به جای وبلاگ. اما نوشته های تو رو که می خونم عق نمی زنم. مطمئن باش. این ماجرای شک کردن و خیر دیدن و اینا هم... راستش منم به این فکر می کنم که شاید بالاخره یه روزی به رستگاری برسم. هوممم...