Monday, November 29, 2010

دکترا با اعمال شاقه

دو نکته:
یک اینکه این ویکیلیکز زندگی و تز واس ما نگذاشته!‌ آقا درش رو تخته کنید ما ظرفیتش رو نداریم. نگرانم وسط نوشتن این تز کلمات ناگوار از انگشتانم بیرون آمده باشد.
دو هم اینکه آقا یا خانم عزیز که از نیروهای مسلح آمریکا از وسط اقیانوس آرام مرتب به وبلاگ ما سر میزنید، جان مادرت یک چشمکی یک چیزی بزن، چنان عرق سردی بر شقیقه ی ما مینشیند هر بار آدرس شما رو اون وسط هیت ها میبینیم که کلا از نوشتن پشیمون میشیم.

پس نوشت نکته ی دو اینه که من از جماعت اطلاعاتی ایران کمتر میترسم تا از این آمریکایی های بیشرف! اونا پفیوزن ادعاشونم نمیشه، بعد هم عشق وطن و قهرمانی و از این حرفهایی گفتن. این وریا با آدم شوخی ندارن!
همچنان پس نوشت، یه دفعه دیدیم گرفتن و گم و گور شدیم، فوقش میافته گردن طرف خودی. حالا که فکر میکنم خیالی هم نیست، بگیرید، بزنید، ببرید!

این ترورا چی میگه؟ نیما رو چرا گرفتین، ما یه دکتر خواستیم بشیم ها.

No comments: