Wednesday, May 21, 2008



در اوج غمزده گی قدیم تر ها عکس میگرفتم. الان فکر میکنم stand-up comedian بشم. احتمالا چیزی شبیه جرج کارلین. تلخ, گزنده, پر قدرت, پر انرژی, در آخر هم خنده دار. خندیدن به چیزی که در اصل باید به گریه بندازدت ولی به راحتی میتونی بهش بخندی.

4 comments:

Anonymous said...

شما هم جرج کارلین رو کشف نمودی خواهرم؟ من توجه شما رو (شاید یه بار دیگه) جلب می کنم به اجرای زیر که در آن مذهب را بسی ناز نوازش نموده است :

http://www.youtube.com/watch?v=MeSSwKffj9o

Anonymous said...

چطوری هاجر خوبی ؟
بعد مدتها اومدم اینجا تا آخر صفحه خوندم دیدم ای بابا با تصورات من ظاهرا کمی فاصله داری!
بابا تو چرا غمگین و خسته و این چیزای بد بدی؟
در هر حال امیدوارم خوب و خوش و شاد و شاداب باشی... یا بشی به زودی!

Anonymous said...

چطوری؟
دعوت شدی به یه بازی وبلاگی. توضیحش تو وبلاگمه.

Anonymous said...

خوشحالم که می یای می نویسی
فقط ناراحتم که چرا به من سر نمی زنی دیگه.
دلم گاهی برای نوشته های قدیمیت تنگ می شه
مرا آستان دری که کوبه نداردآرزوست"