چی بگم که شرمنده تم. چی بگم که دلم تنگه برات, چی بگم که راهی جز این نداشتم و ندارم...
من که از همه ی نامحرم ها بیزارم ببین شبهام رو با چی سر میکنم ...
پی نوشت 1: میدونم اشتباهه اما این موقع شب, که بی چاره م, دلم لالایی ی محرمانه میخواد, شعورش هم نمی رسه, شعورش اصلا نمیرسه, اصلاً هر کاریش هم میکنم حالیش نمیشه که این رو درفت کنه و پست نکنه.
پی نوشت 2: مخاطب این هم تو نیستی, همونطور که مخاطب تو هم من نیستم. آرزوم این بود که کاش بودم.
پی نوشت 3: و اصل و آغاز درد همینجاست.
شاد باش :) تویی که لیاقتت برای شاد بودن خیلی بیشتر از منه ...
No comments:
Post a Comment