Tuesday, May 13, 2008



هر وقت دلتنگ میشم, دلتنگ هرچی که معمولا نمیدونم چی, آخر سر از اخبار اسرائیل و فلسطین درمیارم. شروع میکنم با پست ها و کامنت های پی در پی از فلسطین و مردمش دفاع میکنم. توی همین دو سال بیشتر از تاریخ ایران, تاریخ فلسطین و اسرائیل رو یاد گرفته م و بیشتر از هرچیز از فلسطین نوشته م.

ولی خیلی حرف هست تو همین بخش "هر وقت که دلتنگ میشم"! یکی نیست بگه فلسطین به من چه؟ بگه چه قدر مردم هم خون خودم از بابت حمایت ایران از فلسطین تحت فشار بودن؟

تمام دلتنگیهم اگر هم ندونم از چیه, میدونم تهش میخوره به نا امیدی, تهش میخوره به عدم قطعیت, تهش میخوره به آینده ی نامعلوم از بابت همون عدم قطعیت. از اینکه حتی نمیدونم تو کشور خودم چی میگذره, اینکه نمیدونم آخرش واقعا حق با کیه. تهش میخوره به بی عدالتی, به بی عدالتی هایی که نمیدونم حتی در حقم روا شده یا نه, اینکه نمیدونم جاهایی که کم آوردم تقصیر از خودم بوده یا حقم ضایع شده. به زور دارم همه ش رو خراب می کنم سر خودم. که بگذارم اگر بی عدالتی ای هست در حق من روا بشه تا من در حق کس دیگه.

شایدم سر از اخبار فلسطین در آوردن قضیه ش همینه. تنها بی عدالتیه که برام قطعیت داره.

دلتنگی امشبم هم طبق معمول هیچ ربطی به فلسطین نداره, اما منتهی میشه به اینکه بفهمم روز تولدم, 8 می, سالروز تاسیس اسرائیله.

No comments: